می دانی

می دانی؟
حتا صدای قلبم هم نمی آمد
انگار همه اش را برای نفس هات شمرده باشم
حالا تمام شده بود …
نه اینکه ترسیده باشم، نه
فقط می خواستم بگویم چرا نصف شب پاشدم
و رفتم زیر تخت خوابیدم
که خدا مرا
بی تو نبیند...

#عباس_معروفی
دیدگاه ها (۲)

#عکس_نوشته

#عکس_نوشته

زندگی ما آدم ها شایدنامِ دیگرش پاییز باشدحال ما همیشه خوش نی...

به او گفته بودم نه …گفته بودم نمی توانم!نمی توانم کسی را دوس...

چندپارتی☆p.2سرت به یک طرف پرت شد و چند ثانیه فقط زنگ گوش هات...

blackpinkfictions پارت ۲۱

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط