به میانحبسناگه قمری مرا قرین شد

به میان حبس، ناگه قمری مرا قرین شد
که فکند در دماغم هوسش هزار سودا

#مولوی
دیدگاه ها (۱)

عاقبت روزی بهار خنده‌هامان می‌رسدپس بیا با عشق، فصل بغض‌مان ...

با صد هزار زخمِ زبان، زنده‌ام هنوزگردون گمان نداشت، به این س...

به هر چه آری از نیک و از بد به جای بد از خویشتن بین و نیک از...

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفتچه سخن ها که خدا با من تنه...

میان نفسهایت مرا حبس کن!بی تو بودن را بلد نیستم..

🌸حدیث کساء که بصورت شعر نوشته شده است.  تقدیم به شما محبان ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط