او کوچ نشین بود

او کـوچ نشیـن بود

نیـامـد کـه بمـانـد

رفت و به دلـم

زخــم چنـان زد که بمـاند...
دیدگاه ها (۲)

نیستیو حالم به آهویی می ماندکه جنگل از آنفرار کرده باشد...

از تمام آبادی های قلبممن عاشقانهویرانه ای را دوست می دارمکه ...

راست می گفتی ما تفاوت های زیادی با هم داشتیمتو دل می بُردی و...

کابوس هادرد ی مزمن به جانم انداخته استتا منروی آرامش را نبین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط