سیره عمل شهیدهمت

سیره عملے #شهیدهمت

اولین تظاهراتے بود که راه انداخته بودند. من و رحمت‌الله هم بودیم.
می‌خواستیم شعار جمع را تغییر بدهیم. همه می‌گفتند:«قانون اساسی اجرا باید گردد»،
ما دوتایی داد زدیم «این شاه آمریکایی اخراج باید گردد» که یک پس گردنی محکم چسبید پشت گردنمان.
رو برگرداندیم، #همت بود. خندید و با تندی گفت:«هنوز زوده برای این شعارا. اینا باشه برای بعد.»
حالا مسیح ، یا یه پس‌گردنی بزن و قصاص کن،‌یا ببخش
خیلی وقت بود ندیده بودمش. از وقتی جنگ شروع شده بود بیش‌تر می‌رفت جبهه و کم‌تر به شهرضا سر می‌زد. آرزو به دل مانده بودم که یکدفعه درست و حسابی بینمش. پریدم سفت بوسیدمش. دلم نمی‌آمد ولش کنم، تازه گیرش آورده بودم. گفتم «قصاص شد.» بعد به بهانه‌ی این که یک‌بار دیگر هم ببوسمش گفتم «حالا یکی هم به جای رحمت‌الله که مفقود شده.»

#شهید_ابراهیم_همت
#قهـــرماݩ‌مــــݩ
#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۲)

جرعه ای از نهج البلاغه 🔹 نکوهش نابجا امیرالمومنین علی(علی...

شهــدا ...اهل تدارڪ دیدن بودند البته برای آخـرتشـــان ...#جم...

#شهید_آوینــــے✍ کجا از مـرگ می هراسدآن کـس کہبہ جــاودانگـی...

با داغ هــزار ســالہ خندیـد شـ‌هـید️از باغ خزان چو لالہ ڪوچی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط