عی بابا خخخخخ

ﻣﺮﺩﯼ ﺗﺨﻢ ﻋﻘﺎﺑﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻻﻧﻪ ﻣﺮﻍ ﻫﺎﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻋﻘﺎﺏ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﺷﺪ
ﺟﻮﺟﻪ ﻣﺮﻍ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﻍ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ
ﺳﭙﺲ ﭘﺮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻓﺖ
.
.
.
ﻫﻢ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﻫﻢ ﮔﻨﺪ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﻣﻮﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎ !! عی بابا خخخخخ
دیدگاه ها (۲)

یک معمای خیلی جالب:سه تابچه تو خونه بودناولی عشق نام داشتدوم...

شیخی ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﻣﻴﺪﻭﻳﺪ ...ﭘﺮﺳﻴﺪﻣﺶ : ﻳــﺎ شیخ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﭼُﻨﻴ...

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می م...

مامان بابای بچه ها هم قصه میگن مامان بابای ما هم قصه میگهمام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط