بانوی من

بانوی من!
دلم می خواست در عصر دیگر دوستت می داشتم!
در عصری مهربان تر و شاعرانه تر !
عصری که عطر کتاب , عطر یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می کرد!
دلم می خواست تو را در عصر شمع دوست می داشتم!
در عصر هیزم و بادبزن های اسپانیای و نامه های نوشته شده با پر و پیراهن های تافته ی رنگارنگ!
نه در عصر دیسکو , ماشین های فراری و شلوار جین!
دلم می خواست تو را در عصر دیگری می دیدم!
عصری که در آن گنجشکان , پلیکان ها و پریان دریایی حاکم بودند!
عصری که از آن نقاشان بود, از آن موسیقی دان ها, عاشقان , شاعران , کودکان و دیوانگان !
دلم می خواست تو با من بودی در عصری که بر گل شعر بوریا و زن ستم نبود!
ولی افسوس!
ما دیر رسیدیم!
ما گل عشق را جستجو می کنیم, در عصری که با عشق بیگانه است!
دیدگاه ها (۵)

رفیقان دوستان ،ده ها گروهندکه هر یک در مسیر امتحانندگروهی صو...

عشق.....مانند دختر بچه ایست که کفشهای پاشنه بلندمادررامیپوشی...

فواید حمام آب سرد و آب گرم

سلام مهربان خدای من ...این دست های خالی به سوی تو بلند میشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط