تنم تابوت غمگینی که جانم رانمی فهمد



تنم تابوت غمگینی که جانم رانمی فهمد
دل تنگم حصار استخوانم را نمی فهمد

شبیه بغض نوزادی که ساعتهاست می گرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمیفهمد

انارم دانه دانه دانه دانه دانه غم دارم
کسی تا نشکنم راز نهانم را نمیفهمد

دل رنگین کمان در اوج هم گهگاه میگیرد
دل بی دردها قوس کمانم را نمیفهمد

دلم تنگ است و می گریم،دلم تنگ است و میخندم
کسی که نیست دیوانه جهانم را نمی فهمد

که من اشکم،که من آهم،که من یک درد جانکاهم
که ساقی بغض تلخ استکانم را نمی فهمد

چنان درآتش غم سوخته جانم که میدانم
پس ازمرگم کسی نام و نشانم رانمیفهمد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه ها (۱)

🍃 ❤ ️🍃 #روزای_سخت، #مال_آدم_زنده_هاست.#گفتم : از این به بعد...

دهان هرکسی را با یه چیزی بستن،یڪی را بـا پـــول ،یڪی را بـا ...

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻟﯿﻮﺍﻧﻨﺪﻇﺮﻓﯿﺘﻬﺎﯾﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﺩﺍﺭﻧﺪ .....ﺑﻌﻀﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍ...

ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ ﻟﺒﺨﻨﺪ،ﺗﻮ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺍﺷﮏ،ﭘﺸﺘﺶ ﭘﻨﻬﺎﻥﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ ﺷﺎﺩﯼ،ﺗﻮ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺭ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط