شبی که دیده خود پر ستاره می کردم
شبی که دیده خود پر ستاره میکردم
برای غربت دل فکر چاره میکردم
به دانههای چو تسبیحِ اشک، در دستم
برای آمدنت استخاره میکردم
نماز عاشقی من شکسته شد اما
سلام بر تو ز دارالاماره میکردم
من از محلّه آهنگران بیاحساس
گذر نمودم و دل پر شراره میکردم
یکی سفارش تیر شعبهای میداد
دعا برای سر شیرخواره میکردم
غریبتر ز دلم روزگار چون میخواست
به کودکان غریبم اشاره میکردم
برای غربت دل فکر چاره میکردم
به دانههای چو تسبیحِ اشک، در دستم
برای آمدنت استخاره میکردم
نماز عاشقی من شکسته شد اما
سلام بر تو ز دارالاماره میکردم
من از محلّه آهنگران بیاحساس
گذر نمودم و دل پر شراره میکردم
یکی سفارش تیر شعبهای میداد
دعا برای سر شیرخواره میکردم
غریبتر ز دلم روزگار چون میخواست
به کودکان غریبم اشاره میکردم
۱.۷k
۲۱ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.