دستم را گرفتیدستت را رها نمیکنم
دستم را گرفتی,دستت را رها نمیکنم..
در این غریبه شهر از خود جدا نمیکنم..
یک روز آمدی,,فصلی که سرد بود..
دلهای ابریمون.لبریز درد بود..
دستان سرد ما در هم شدند اسیر..
من ماندم و تو..یک عشق ناگزیر..
ما جان هم شدیم..در فصل بی کسی..
تو عمر جاودان,,تو فریاد رسی...
بهییی
دلم خیلی تنگه برات..خیلی :-(
در این غریبه شهر از خود جدا نمیکنم..
یک روز آمدی,,فصلی که سرد بود..
دلهای ابریمون.لبریز درد بود..
دستان سرد ما در هم شدند اسیر..
من ماندم و تو..یک عشق ناگزیر..
ما جان هم شدیم..در فصل بی کسی..
تو عمر جاودان,,تو فریاد رسی...
بهییی
دلم خیلی تنگه برات..خیلی :-(
- ۴۷۵
- ۱۶ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط