دلنشوته زینب خانوم دختر حاج قاسم برای پدرش

دلنشوته زینب خانوم دختر حاج قاسم برای پدرش:

می‌بینی باباجان؛
اساطیر شاهنامه دارند سرک می‌کشند تا تورا ببینند.
عرفای ادوار تاریخ بساط حجره معرفت برچیده اند تا پای درس تو بنشینند.
پهلوانان بازو به بازوی پوریا سرفرود آورده اند پیش مرام تو. مادران دارند قصه تو را برای بچه هایشان می‌گویند که مگر در گذر تاریخ نام تو کمرنگ نشود.
می‌بینی؛ دشنمانت سر به آسمان گرفته اند تا مگر نگاهشان به اوج نگاه تو برسد.
شب پرستان را راهی به خورشید نیست.

°^°سردار در عجبم دخترت چه صبری دارد که می تواند دوریت را تحمل کند °^°
#قاسم جان برای بار دیگر وقتش نرسیده...
دیدگاه ها (۴)

چگونه از قطعنامه تحمیلی بیرون ماندی؟و کربلای خود را به فرجام...

❤در شب نو میدی و غم همچو لبخند سحر روشنایی بخش چشم انتظارم ک...

اگر تربیت " غلط " به تو آموخت‍‍غیرت داشتن دخالت کردن است و ح...

سردار سر است و سر به سامان برگشت پیمانه شکست و مست پیمان برگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط