به نام خدا
به نام خدا
.
.
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد
.
.
به همین مناسبت سلسله پستهایی پیرامون #حکومت_و_سیاست در سیره آن امام مظلوم منتشر میکنم؛
(قسمت چهارم و پایانی)
ابوهاشم جعفری از داود ابن اسود روایت کند که گفت : مولایم حسن العسکری (ع ) مرا بسوی خود خواند و تخته چوبی را که مانند پایه <در> دراز و مدور بود به من داد و گفت : این چوب را برای عثمان ابن سعید عمری که وکیل آن حضرت بود برسان.
به راه افتادم و در اثناء راه به یک نفر که استری داشت برخوردم و استر او مزاحم راه رفتن من شد و با چوبی که با خود داشتم بلند کردم و استر را با آن زدم .
و چوب شکست و کاغذ نوشته های را در میان شکستگی چوب نگریستم و بسرعت آن را در میان چوب گذاشتم و چوب را در آستین خود پنهان کردم .
اما در برگشت وقتی به نزدیک خانه امام (ع ) رسیدم، عیسی خادم مرا استقبال کرد و گفت : مولا می گوید: چرا استر را زدی و چوب را شکاندی ؟
گفتم: نمی دانستم که در داخل آن چیست؟
گفت : چرا کاری بکنی که بعداً به توجیه و عذرخواهی محتاج شوی ؟ مبادا دیگر مثل این کار تکرار شود.
هرگاه شنیدی کسی مرا دشنام می دهد، راهی را که به رفتن آن مأموریت یافته ای، در پیش گیر و مبادا واکنش نشان بدهی یا خود را معرفی نمایی که کیستی، احوالت به من می رسد.
وجود یک دستگاه منظم که هم پل ارتباطی باشد بین امام (ع ) و مردم ، و هم وجوهات و مالیات از نقاط دور دست جمع آوری شود و بدست امام (ع ) برسد، ضروری و لازم بود .
این دستگاه با تعیین وکلاء از ناحیه ائمه (ع ) ایجاد گردید و با ارتباطی که بین امام و وکلاء بوجود آمد، سعی شد تا راهنمایی های لازم دینی و سیاسی ارائه شود و این حرکتی سابقه دار بود که امام عسکری (ع ) نیز در گسترش این دستگاه و استفاده از آن می کوشید و افرادی با پیشینه ی علمی و ارتباط محکم با امامان پیشین یا با خود آن حضرت برای وکالت گمارده می شدند، و در نامه ی خود به وکلاء توصیه می کرد که نامه ها و مراسلات را از شیطان ها پوشیده نگهدارند و برای دوستانش ارائه دهند.
.
.
""منابع و مآخذ در کامنت اول""
.
#شیعه
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia
#حق_پایدار_است
.
.
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد
.
.
به همین مناسبت سلسله پستهایی پیرامون #حکومت_و_سیاست در سیره آن امام مظلوم منتشر میکنم؛
(قسمت چهارم و پایانی)
ابوهاشم جعفری از داود ابن اسود روایت کند که گفت : مولایم حسن العسکری (ع ) مرا بسوی خود خواند و تخته چوبی را که مانند پایه <در> دراز و مدور بود به من داد و گفت : این چوب را برای عثمان ابن سعید عمری که وکیل آن حضرت بود برسان.
به راه افتادم و در اثناء راه به یک نفر که استری داشت برخوردم و استر او مزاحم راه رفتن من شد و با چوبی که با خود داشتم بلند کردم و استر را با آن زدم .
و چوب شکست و کاغذ نوشته های را در میان شکستگی چوب نگریستم و بسرعت آن را در میان چوب گذاشتم و چوب را در آستین خود پنهان کردم .
اما در برگشت وقتی به نزدیک خانه امام (ع ) رسیدم، عیسی خادم مرا استقبال کرد و گفت : مولا می گوید: چرا استر را زدی و چوب را شکاندی ؟
گفتم: نمی دانستم که در داخل آن چیست؟
گفت : چرا کاری بکنی که بعداً به توجیه و عذرخواهی محتاج شوی ؟ مبادا دیگر مثل این کار تکرار شود.
هرگاه شنیدی کسی مرا دشنام می دهد، راهی را که به رفتن آن مأموریت یافته ای، در پیش گیر و مبادا واکنش نشان بدهی یا خود را معرفی نمایی که کیستی، احوالت به من می رسد.
وجود یک دستگاه منظم که هم پل ارتباطی باشد بین امام (ع ) و مردم ، و هم وجوهات و مالیات از نقاط دور دست جمع آوری شود و بدست امام (ع ) برسد، ضروری و لازم بود .
این دستگاه با تعیین وکلاء از ناحیه ائمه (ع ) ایجاد گردید و با ارتباطی که بین امام و وکلاء بوجود آمد، سعی شد تا راهنمایی های لازم دینی و سیاسی ارائه شود و این حرکتی سابقه دار بود که امام عسکری (ع ) نیز در گسترش این دستگاه و استفاده از آن می کوشید و افرادی با پیشینه ی علمی و ارتباط محکم با امامان پیشین یا با خود آن حضرت برای وکالت گمارده می شدند، و در نامه ی خود به وکلاء توصیه می کرد که نامه ها و مراسلات را از شیطان ها پوشیده نگهدارند و برای دوستانش ارائه دهند.
.
.
""منابع و مآخذ در کامنت اول""
.
#شیعه
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia
#حق_پایدار_است
۶۳۰
۲۹ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.