مرگ همه هستیها را بیک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان

مرگ همه هستیها را بیک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان میکند: نه توانگر میشناسد نه گدا، نه پستی نه بلندی و در مغاک تیره آدمیزاد، گیاه و جانور را در پهلوی یکدیگر میخواباند، تنها در گورستان است که خونخواران و دژخیمان از بیدادگری خود دست میکشند، بی گناه شکنجه نمیشود، نه ستمگر است نه ستمدیده، بزرگ و کوچک در خواب شیرینی غنوده اند. چه خواب آرام و گوارائی است که روی بامداد را نمی بینند، داد و فریاد و آشوب و غوغای زندگانی را نمی شنوند. بهترین پناهی است برای دردها، غمها، رنجها و بیدادگریهای زندگانی. آتش شرر بار هوی و هوس خاموش میشود. همه این جنگ و جدالها، کشتارها، درندگیها، کشمکشها و خودستائیهای آدمیزاد در سینه خاک تاریک و سرد و تنگنای گور فروکش کرده آرام میگیرد.



@naghmehmihan
دیدگاه ها (۲)

دوجین کار سرم ریخته....اول باید خورشید را به آسمان سوزن کنمو...

شعور اگه خریدنی بودمن حاضرم برا بعضیا از جیب خودم مایه بذارم...

تصاویری از خانه تاریخی هفت تنمنسوب به خاله ناصرالدین شاه..که...

درد اینجاست که درد را نمی‌شود به هیچ‌کس حالی کردمحمود دولت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط