زمستان که می شود

زمستان که می شود
بیشتر عاشقت می شوم
خودم را
برای در امان ماندن از سرمای خزان
به گرمی آغوش بالا بلندت می سپارم
زمستان
خودم را به آغوش پر مهرت می فشارم
تا گرمی نفس هایت
خاطرم را از خزان دور دارد
زمستان
تماشای خورشید پنهان در چشمانت
نور را میهمان دقایقم می دارد
من تمام طول زمستان
غرق در دریای آغوشت
لبریز قرارم
و چون حضورت را همراه خویش دارم
تمام طول زمستان
از‌ ابر نگاهم باران شوق می بارم
من‌ زمستان ها
در پناهگاه امن حضورت
خاطرم را از دلتنگی مصون می دارم



#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۰)

در دل سخت‌ترین اتفاقات هممی‌روید گل‌های دلخوشی!می‌نشیند شبنم...

يكى بايد باشد ،خريدار تمام بى حوصلگى هايتيكى كه وقتى دلت از ...

گاهی به این فکر می‌کنمکه اگر نمی نوشتم...شاید واژه‌ها در درو...

دنج‌ترین کنج دلخوشی‌هایم جایی‌ست که لبخند ، پررنگ‌ترین حالت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط