در دلم گل دادنت را هي نكن روياي خود
در دلم گل دادنت را هي نكن روياي خود
ريشه ات را توي قلبم كنده ام از جاي خود
بي خودي آن خاطراتي را كه خاكش كرده ام
نبش قبرش ميكني ، با زير چشمي هاي خود
با صداي پاي تو ديگر نميلرزد دلم ،
پنبه كردم توي گوش ساده لوحيهاي خود
تازه برگشته ، نخواه از من كه بيرونش كنم
بعد چندي كه نشسته عقل من در جاي خود
روزهاي برده داري ات سرآمد ، من يكي ...
دوست دارم نوكر خود باشم و آقاي خود،
طاقت مهمان ندارم ، بيخودي جا خوش نكن
تا تو را بيرون نكردم ، خود برو با پاي خود ...
🔥
ريشه ات را توي قلبم كنده ام از جاي خود
بي خودي آن خاطراتي را كه خاكش كرده ام
نبش قبرش ميكني ، با زير چشمي هاي خود
با صداي پاي تو ديگر نميلرزد دلم ،
پنبه كردم توي گوش ساده لوحيهاي خود
تازه برگشته ، نخواه از من كه بيرونش كنم
بعد چندي كه نشسته عقل من در جاي خود
روزهاي برده داري ات سرآمد ، من يكي ...
دوست دارم نوكر خود باشم و آقاي خود،
طاقت مهمان ندارم ، بيخودي جا خوش نكن
تا تو را بيرون نكردم ، خود برو با پاي خود ...
🔥
۸۲۴
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.