من پریشان دیده می دوزم بر او

من پریشان دیده می دوزم بر او
خود نمیدانم که اندوهم ز چیست
زیر لب گویم ، چه خوش رفتم ز دست
از منست این غم که بر جان منست
دیگر این خود کرده را تدبیر نیست


#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۲)

#رنگ_چشمش_را_چه_میپرسی_ز_منرنگ چشمش کی مرا پا بند کرد#آتشی_ک...

درخت کوچک منبه باد عاشق بود!به بادِ بی سامان...کجاست خانه ی ...

آه از آن معشوق....... عاشق ناشناس #اقبال_لاهوری

همه ی هستی من آیه ی تاریکیستکه تورادرخودتکرارکنانبه سحرگاه ر...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

🍒🌱نیست نظر به سوی کس جز رُخ دوست دیده راباد به گوش او رسان ،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط