کتاببخونیم

#کتاب_بخونیم

بی بی های ما، پای دار قالی، حرفهایی می زدند.. می گفتند تار و پودی که زن آبستن و زائو ابزار زده باشد، شل و وا رفته است.. فرشی که پیرزن بافته باشد، گرم است و به درد خواب زمستان می خورد.. فرش دختر مجرد، تیز رنگ است و تند و چشم را می زند.. اما همان ها می گفتند که امان از قالی نوعروس و دختر عاشق.. نقشش هزار راه می برد آدم را.. نقشش غلط است، مرغش سر می کند توی گل و گلش میرود زیر بال و پر مرغ، اما عوض اش تا بخواهی جان دارد.

قیدار - رضا امیرخانی
دیدگاه ها (۱)

پاییزعروس فصلهاست...برگریزان درخت وخواب نازغنچه هاست...خش خش...

زندگی، قبل از هرچیز زندگیست. گل می خواهد، موسیقی می خواهد، ز...

تمام شعر مرا هم ز عشق دم زده‌اینوشته ها که تویینانوشته ها که...

بیا حاشیه برویمحاشیه‌ها همیشه از متن جذاب ترندمثل حاشیه کتاب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط