آمدی دیرآمدی من کوله ام رابسته ام

آمدی ،دیرآمدی من کوله ام رابسته ام
عزم رفتن دارم و از عاشقی بگسسته ام

میروم تنهابمانم باهمه درددلم
نیست دیگرجای ماندن ،عاشقی دلخسته ام

بعدازاین کارمن ودل باجنون سرمیشود
خستگیهایم فقط بارفتنم در میشود
نیست کارکس بگیرد غصه هارا ازدلم
میروم شایدنباشم چاره گردد مشکلم

میروم تنهای تنها بی تو و بی عشق تو بعدتو درهای قلب عاشقم رابسته ام......
دیدگاه ها (۲)

سازت اگر عشق بنوازد همه خلقت خواهند رقصیدزبانت اگر شیری...

دل است دیگر...گاهی تفریح ناسالم میخواهد...مثل فکر کردن به تو...

سلاااامصبح نازتوووون بخیر صبحانه تون سرشار از مهربونی بوم...

امسال هم دارد نفس های آخرش را میزند...بعضی هایمان پارسال همی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط