به چشمان تو می بخشم همه دار و ندارم رابه لبخند تو می بازم

به چشمان تو می بخشم همه دار و ندارم رابه لبخند تو می بازم همه ایل و تبارم راتو چون خورشیدی بی پایان دلم را گرم خواهی کردو من دست تو می سپارم زمستان و بهارم رادلم را خوب می فهمی ، غمم را خوب می دانی بگیر از من به لبخندی تو این شبهای تارم راکمی باران ، کمی دریا ، کمی هم عصر پاییزیو تو باشی همین کافی است قلب بی قرارم رابه چشمانت فقط باید کمی طعم غزل بخشیدکه جدی تر بگیری باز شعر ماندگارم راهمه ایمان من هستی در این بیراهه ی تردیدبه لبخند تو می بازم همه ایل و تبارم را

#ستایش_قلب_سربی
دیدگاه ها (۰)

بے تو این دیده کجا میل به دیدن داردقصه ے عشق مگر،بے تـو شنید...

ڪاش باشے و دلم را به دلت وصل ڪنیڪاش با این تن سرد نغمه اے آغ...

«سلامٌ على من كان في عيني كل البشر،و لم أطلب من الله يومًا س...

بادچقدرخوشبخت است...آن هنگام که صورتت رانوزاش می‌کند و لابه‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط