بی طاقتیم در ره او

‌‌‏بی طاقتیم در ره او
می‌رود از حد

کو صبر که در گوشهٔ طاقت بنشینم


👤 وحشی بافقی
دیدگاه ها (۱)

با کس نتوان گفتن و پنهان نتوان دا...

‌‌‏آنکه از جان دوست‌تر می‌دارمشاو مرا بگذاشت، ...

من ز جهان بگذرم، وز تو نخواهم گذشتور ت...

بر من نظری کن، که منت عاشق زارمدلدار و دل...

فقط گاهی بنشین جای منتا بفهمی که دوست داشتن اتطاقت و شکیب از...

🍁🧡#پاییز‌بهاریست‌ک‌عاشق‌شده‌است🧡🍁‌ فقط گاهی #بنشین جای منتا ...

.رنگ چشمانت‌به شعرم‌ خودنمایی می کندچون عسل‌دارد،غزل را هم‌ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط