شب

شب 24
هزار یک شب
نورالدین وشمس الدین .
شهرزاد: ای ملک کامروا وهمسر والای من
عرض کنم در ادامه حکایت
همایون جوان نگون بخت در سر گور پدر مادرش ناله سر میداد که خادم اورادید .وبرای نجات جان همایون اورانزد اسحق تاجر برد .اسحق از دوستان پدرش بود وبا گرمی همایون راپذیرفت .واور پنهان کرد .
سروم پادشاه جدید وقتی فهمید همایون گریخته دستورداد جارچیان فریاد بریانند که هر کی همایون پیداکند 3000هزار سکه طلا وهرکس اوراپناه دهد ،سر خودش وخانواده ش گردن زده خواهد شد .
سه ماه گذشت ومامورین نتواستن همایون راپیدا کنند،وازطرفی بین النهرین گرفتار جنگ شد .پادشاه همایون را ازیاد برد ودرگیر جنگ شد .
واین فرصتی بود تا همایون از مخفیگاه بیرون آید .همایون جدید دیگر ان جوان زیبا نبود بلکه موی ریشش اورا ژولیده کرده بود .وبا یک پارچه سیاه که به چشم چپش بسته بودگمان میشد نابینا است .
همایون باگله کمی گوسفند وسگ از خانه بیرون آمد.وعازم مصر شد
واسحق دوست باوفا نورالدین به همایون گفت پدرش دوکشتی دارد که پادشاه ازآن خبر ندارد وان ودوکشتی رااز همایون خرید .واسحق نی زیبا مینواخت در طول آن سه ماه به همایون اموزش داده بود
وای سروم من بگذارید همایون رها کرد وبه شمس الدین سر بزنیم
شمس الدین نادم پشیمان بود از رفتارش با برادرش ودرپی برادرش اما اورا م
نیافته بود،.
شمس الدین بادختر پادشاه مراکش ازدواج کرد .وقتی دختر هما بدنیا امد یاد عهد ودعوایش با بردارش افتاد وغمگین شد،
واز حوداث روزگار وقتی هما 15 ساله شد دختری زیبا یی شد که لقب ماخ طلعت مصر را گرفت .ودرهمان زمان که پادشاه بین النهرین فوت کرد ،پادشاه مصر هم فوت کرد .پسر جوانش بر تخت نشست .واز شمس الدین دخترس را خواستگاری کرد .شمس الدین گفت نه ای سروم دخترم ازقبل تولدش به عقد پسر عمویش دا امد جسارت مرا ببخشید،
وپادشاه جدید عصبانی خدمات شمس الدین وپدرش رافراموش کرد از وزرات برکنار کرد وسفر دار که مردی خبیث وبد طینت بود به وزرات خود انتخاب کرد .
وزیر بدطنیت به پادشاه گفت سرورم درجواب بی اخترامی شمس الدین دخترش رابه بدترین مرد مصر شوهر دهید تا جواب گستاخیش را بگیرد،
نکبت قوزی پیرمرد 60ساله که همیشه آب دهانش جاری است وبوی عفونش تا ده قدم معلوم است .واگرهم نپذیرفت شمس الدین هردو هم دختر هم پدررابکشید.

پادشاه نابخرد خنده دیوانه وار سر داد گفت .اری ای وزیر عروس ماه طلعت مصر با نکب قوزی دیدنی است ،
چون حکایت به این جا رسید شهرباز درخواب رفته بود .
پایان شب 24*
دیدگاه ها (۱۵)

مبارک میلاد امام حسین

خب چی ؟؟؟؟اینقدر دیگه مونده اینقدر.من با اونایی که میان یه ...

Bdjhdbidjdiبتحب خز تب یتی نی تی حیوزو ی ی bd dیتستسس تی sa...

ﺗﻨﺒﺎﮐﻮ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﯾﻪ ﻟﻮﺗــــــــــﯽ ﺩﻭﺩﺕ ﮐﻨﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺗﺎ ﺷ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط