خط به خط، اشک نويسي مرا مي خواني
خط به خط، اشکنويسي مرا ميخواني
رفتنت، رفتنِ جان است، خودت ميداني
مثل هر بار که بستي و نرفتي، اين بار
چمدان باز کن و باز بگو ميماني
هي مرا پس زدي و پيش کشيدي، نکند
پاي برگشت نداري که مرا ميراني؟
بروي باغچهي قالي نُه متري ما
خشک خواهد شد از اين غصّه که ميافشاني
هر چه گفتم که بمان، فايده انگار نداشت
رفتنت، رفتن جان است، خودت ميداني!
رفتنت، رفتنِ جان است، خودت ميداني
مثل هر بار که بستي و نرفتي، اين بار
چمدان باز کن و باز بگو ميماني
هي مرا پس زدي و پيش کشيدي، نکند
پاي برگشت نداري که مرا ميراني؟
بروي باغچهي قالي نُه متري ما
خشک خواهد شد از اين غصّه که ميافشاني
هر چه گفتم که بمان، فايده انگار نداشت
رفتنت، رفتن جان است، خودت ميداني!
۱.۱k
۱۹ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.