امروز سیزدهم آبان است.
امروز سیزدهم آبان است.
مکرر به واقعه تسخیر سفارت آمریکا پرداخته ام
الان قصد تکرار آن مباحث را ندارم.
پرسشم این است: چرا در تاریخ و جامعه ایرانی از زمان فتحعلی شاه قاجار برای اعتراض به اجنبی محل تجمع و اعتراض مقابل سفارت روسیه، انگلستان و بعدتر آمریکا بود!؟
.
پرسش مهمی است. جامعه ایرانی پس از شکستهای متعدد از روس و انگلیس در دوره قاجار سرخورده بود. مایوس بود. استقلال کشور آسیب دیده و بخشهای مهمی با جنگ و بدون جنگ از کشور جدا شده بود. جامعه ایرانی تنها "مکان" و "موقعیت" که میتوانست عقده تحقیر ملی خود را تخلیه کند مقابل همین سفارت خانه ها بود.
نمونه اول:
پس از عهده نامه ترکمنچای
فردی که در نماینده روسیه تزاری بود به نام گریبایدف
بعنوان وزیرمختار و سفیر در ایران انتخاب شد
شاعر
نوازنده
نمایشنامه نویس
و بسیار اهل مشروب
حافظ منافع روسیه تزاری
طبق مفاد عهدنامه زنان مسلمان گرجی ساکن ایران، در حکم اسیر روسی بودند و باید به کشورشان بازمیگشتند.
گریبایدوف زنان مسلمان را در تهران در باغی جمع کرد
آنان را از شوهرانشان دور ساخت
تعرض شد
تا به روسیه بازگردند!
به غیرت مردان تهرانی برخورد.
آن زمان مجتهد بزرگ و اول تهران
فردی بود بنام "میرزا مسیح مجتهد تهرانی"
مردان تهرانی از او طلب فتوا کردند
فتوای شرف!
مردم به سفارت حمله کردند
چند ده هزار نفر
گریبایدوف مست، گفت ایرانی ها با سکه راضی میشوند
سکه پرتاب کردند
مردان عصبی وارد سفارت شدند
گریبایدوف را کشتند!
زمان فتحعلی شاه!
چرا؟
سفارت خانه اجنبی روس، انگلیس و آمریکا در نگاه ایرانیان محل تحقیر و سرخوردگی بود. محل توطئه بود و تنها مکان در دسترس برای اعتراض به اجنبی....
سابقه تحقیر ایرانیان مهم است
تحقیر شده بودیم
سال ۵۸ هم ترس تکرار آن تحقیر در دانشجویان بود.
آمریکا شاه را بالاخره برای درمان پس از مدتی آوارگی پذیرفت و اجازه ورود داد. ترس این بود: کودتا تکرار شود!
#علیرضا_زادبر
مکرر به واقعه تسخیر سفارت آمریکا پرداخته ام
الان قصد تکرار آن مباحث را ندارم.
پرسشم این است: چرا در تاریخ و جامعه ایرانی از زمان فتحعلی شاه قاجار برای اعتراض به اجنبی محل تجمع و اعتراض مقابل سفارت روسیه، انگلستان و بعدتر آمریکا بود!؟
.
پرسش مهمی است. جامعه ایرانی پس از شکستهای متعدد از روس و انگلیس در دوره قاجار سرخورده بود. مایوس بود. استقلال کشور آسیب دیده و بخشهای مهمی با جنگ و بدون جنگ از کشور جدا شده بود. جامعه ایرانی تنها "مکان" و "موقعیت" که میتوانست عقده تحقیر ملی خود را تخلیه کند مقابل همین سفارت خانه ها بود.
نمونه اول:
پس از عهده نامه ترکمنچای
فردی که در نماینده روسیه تزاری بود به نام گریبایدف
بعنوان وزیرمختار و سفیر در ایران انتخاب شد
شاعر
نوازنده
نمایشنامه نویس
و بسیار اهل مشروب
حافظ منافع روسیه تزاری
طبق مفاد عهدنامه زنان مسلمان گرجی ساکن ایران، در حکم اسیر روسی بودند و باید به کشورشان بازمیگشتند.
گریبایدوف زنان مسلمان را در تهران در باغی جمع کرد
آنان را از شوهرانشان دور ساخت
تعرض شد
تا به روسیه بازگردند!
به غیرت مردان تهرانی برخورد.
آن زمان مجتهد بزرگ و اول تهران
فردی بود بنام "میرزا مسیح مجتهد تهرانی"
مردان تهرانی از او طلب فتوا کردند
فتوای شرف!
مردم به سفارت حمله کردند
چند ده هزار نفر
گریبایدوف مست، گفت ایرانی ها با سکه راضی میشوند
سکه پرتاب کردند
مردان عصبی وارد سفارت شدند
گریبایدوف را کشتند!
زمان فتحعلی شاه!
چرا؟
سفارت خانه اجنبی روس، انگلیس و آمریکا در نگاه ایرانیان محل تحقیر و سرخوردگی بود. محل توطئه بود و تنها مکان در دسترس برای اعتراض به اجنبی....
سابقه تحقیر ایرانیان مهم است
تحقیر شده بودیم
سال ۵۸ هم ترس تکرار آن تحقیر در دانشجویان بود.
آمریکا شاه را بالاخره برای درمان پس از مدتی آوارگی پذیرفت و اجازه ورود داد. ترس این بود: کودتا تکرار شود!
#علیرضا_زادبر
۶۱۱
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.