میان آمدن و رفتن مانده ام

میان آمدن و رفتن مانده ام
بی تو نه پای رفتنی است و نه حوصله برای ماندن...
دیدگاه ها (۱)

انصاف نبود که رفتن با تو باشد و فراموش کردنت با من...

تمام روز هایی که سرگرمیت بودم ، زندگیم بودی...

مهربانتر از من دیدی نشانم بده ، کسی که ، بار ها بسوزانیش ولی...

چه زخم هایی بر دلم خورد تا فهمیدم ، هیچ نوازشی بی درد نیست.....

میگذرم آرام مثل باد میان برگها نه برای رفتن برای ماندن در خا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط