زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

زان یارِ دلنوازم، شُکریست با شکایت
گر نکته دانِ عشقی، بشنو تو این حکایت

بی مزد بود و مِنَّت، هر خدمتی که کردم
یا ربّ مَباد کس را، مَخدومِ بی عِنایت

رِندانِ تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

در زُلفِ چون کَمَندش، ای دل مَپیچ کانجا
سرها بُریده بینی، بی جرم و بی جنایت

چشمت به غَمزه ما را خون خورد و می‌پسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت

در این شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود
از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود
زِنهار از این بیابان وین راهِ بی‌نهایت

ای آفتابِ خوبان! می‌جوشد اندرونم
یک ساعتم بِگُنجان در سایه عنایت

این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

هر چند بردی آبم روی از دَرَت نَتابم
جُور از حبیب خوشتر کز مُدَّعی رعایت

عشقت رسد به فریاد گر خود به سانِ #حافظ
قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت

#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
دیدگاه ها (۱)

اگر در کربلا بودیم چه میکردیم؟برای این سوال فقط کافیست بنگری...

حاج #محمود_کریمی 🌹🌹🌹#ما_ملت_امام_حسینیم #محرم #السلام_علیک_...

#ما_ملت_امام_حسینیماستاد پناهیان

#ما_ملت_امام_حسینیم#یا_حسین#امام_حسین#هر_هیئت_یک_خدمت#هر_خان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط