من با دلم

★مـــــن بـــــا دلـــــم★

به توافق رسیده ام
دیگر
دل‌ نخواهم بست
به دلبستگی‌های معلق
وقتی‌ خدا هم
با احساسم
بازی می‌کند
لحظه لحظه سکوت
از تنم بالا می‌‌رود
و بغض بغض
در من ذوب می‌‌شود
من زخمهای پاییزی به تن‌ دارم
که برگ‌هایش دائم
در من خش خش می‌‌کند
چه تماشای غریبیست
غروب تنهاییم
چه دلداده رفیقی
که از این همه خاکستر
گردو غبار هم راه نینداخته
دیدگاه ها (۴)

★ﺑــــــــــﺎﯾـــﺪ★ ﮐــِـــﺮﮐــِـــﺭﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﮑﺸـــــﻢ …ﻣﻮ...

★ﺗﻠﺦ ﺗﺮﯾﻦ ﻓﻌﻞ ﺟﻬﺎﻥ ...★ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪ :ﺻﺮﻑ ﮐﻦ...

★خیــــــــــلی هــــــــــم ★سخت نیستیاد گرفتنِ اینکهقدم ها...

★استـــــخوان هـــــایم★به سیم کشی افتاده انددیگر الـ ـکـل و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط