تانی پارت پایانی
تانی پارت پایانی
تهیونگ: هیی چه روزگاریه!
من برم اماده شم باید برم پیش اعضا چون باید برای اجرا آماده شم تانی خداحافظ صدای در میاد که تهیونگ از در بیرون میره وقتی میرسه جونگ کوک: سلام خوبی تهیونگ تهیونگ: ااااا سلام خوبی برای اجرا اماده شدی؟ جونگ کوک: آره توچطور؟ تهیونگ: با استرس میگه آآره یونگی کجاست؟ یونگی: باصدای بلنداز راه دور میگه ااا سلام v چطوری؟ تهیونگ میگه سلام اعضا آماده شدن؟ یونگی: آره بیا بریم برای تمرین تهیونگ: اهان باشه بریم؟ یونگی: بریم. جونگ کوک. تهیونگ و یونگی میرن پیش اعضا باهم سلام و احوال پرسی میکنن ومیرن برای تمرین. تانی توی خونه تنها داره با اسباب بازی هاش بازی میکنه بعد حواسش نیست نیست که میره توی آشپز خونه میره بالای اوپن داره سمت راستشو نگاه میکنه که دستش میخوره لبه ی چاقو وچاقو پرت میشه و میخوره توی شکمش و شکمش پاره میشه صدای فریاد تانی شنیده میشه آژیرخونه به صدا در میاد و موبایل تهیونگ زنگ میخوره که خبر بده چه اتفاقی افتاده دوربین روی دوربین آشپز خونه روی گوشی تهیونگ باز میشه تهیونگ میفهمه تانی آسمونی شده از سر تمرین وقت اجرا ول میکنه و میره خونه همه ی همسایه ها جمع میشن و میگن چی شده؟ تهیونگ فریاد بیش از حد بلندی میزنه که تانی آسمونی شدهههههههه یک ماه بعد تهیونگ میره بالای قبر تانی و هی گریه میکنه
لایک کن تا پارت های بعدی رو هم بزارم😉😁
تهیونگ: هیی چه روزگاریه!
من برم اماده شم باید برم پیش اعضا چون باید برای اجرا آماده شم تانی خداحافظ صدای در میاد که تهیونگ از در بیرون میره وقتی میرسه جونگ کوک: سلام خوبی تهیونگ تهیونگ: ااااا سلام خوبی برای اجرا اماده شدی؟ جونگ کوک: آره توچطور؟ تهیونگ: با استرس میگه آآره یونگی کجاست؟ یونگی: باصدای بلنداز راه دور میگه ااا سلام v چطوری؟ تهیونگ میگه سلام اعضا آماده شدن؟ یونگی: آره بیا بریم برای تمرین تهیونگ: اهان باشه بریم؟ یونگی: بریم. جونگ کوک. تهیونگ و یونگی میرن پیش اعضا باهم سلام و احوال پرسی میکنن ومیرن برای تمرین. تانی توی خونه تنها داره با اسباب بازی هاش بازی میکنه بعد حواسش نیست نیست که میره توی آشپز خونه میره بالای اوپن داره سمت راستشو نگاه میکنه که دستش میخوره لبه ی چاقو وچاقو پرت میشه و میخوره توی شکمش و شکمش پاره میشه صدای فریاد تانی شنیده میشه آژیرخونه به صدا در میاد و موبایل تهیونگ زنگ میخوره که خبر بده چه اتفاقی افتاده دوربین روی دوربین آشپز خونه روی گوشی تهیونگ باز میشه تهیونگ میفهمه تانی آسمونی شده از سر تمرین وقت اجرا ول میکنه و میره خونه همه ی همسایه ها جمع میشن و میگن چی شده؟ تهیونگ فریاد بیش از حد بلندی میزنه که تانی آسمونی شدهههههههه یک ماه بعد تهیونگ میره بالای قبر تانی و هی گریه میکنه
لایک کن تا پارت های بعدی رو هم بزارم😉😁
۱۸۸
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.