قصه های کهن

قصه های کهن
از چشمِ تو آغاز شدند......

#علیرضا_آذر
دیدگاه ها (۱)

انتهای همه پنجره ها دیوار استآخرین پنجره را هم که خودت میدان...

از خاطره ها شکر گذارم، برویدمالِ خودتان دار و ندارم، بروید#ع...

ببین جانم!کسی باید این عشق رااز وسط نصف کندو نیمه ی دیگرش را...

در دلم خواستن مرگ کسی نیست ، ولیکاش هر کس به تو دل بست ،بیای...

با تو شاهزاده ای قصه ها بودمبا تو من جدا ز غصه ها بودمیه درو...

هزار شب نشسته ام ، به پای چشم های تورهـا نمی کنـد مـرا ، هـو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط