لزوم رعایت وفاداری سازمانی از جانب مجری های تلویزیون
*لزوم قانونمندی رعایت «وفاداری سازمانی» از جانب مجریهای تلویزیون*
از منظر اصول #مدیریت_رسانه و نیز «مدیریت منابع انسانی»، هیچ توجیهی منطقی ندارد که یک مجری، در تلویزیون چهره شود ولی بدون هیچ محدودیت و تعهّد سازمانی، حسب دریافت دستمزدی بالاتر از رسانههای بیرون صدا و سیما، مکرّراً بین سیمای ملّی و تلویزیونهای اینترنتی، رفتوآمد داشته باشد و به غیرت #رسانه_ملی هم برنخورد؛
قاعدتاً برای #صدا_و_سیما مهم است که کارکنانش واجد عرق سازمانی باشند، فلذا اگر وفاداری سازمانی از جانب مجریها -که سفرا و نمادهای رسانهی ملّیاند، از صدا و سیما اعتبار گرفتهاند و با مالیات مردم، مشهور شدهاند- رعایت نشود، تلویزیون بدل خواهد شد به سکّوی پرش جاهطلبهایی که رابطهای یکسویه با مهمترین مجموعهی رسانهای کشور را میپسندند!
برای مجریان ناشناختهای که روی آنتن شبکههای مختلف تلویزیون، بعد از چند سال اعتماد مستمر برنامهسازان و مدیران صدا و سیما، دارای نام و نشانی میشوند، میطلبد این #فرهنگ_سازمانی و حقوق سازمانی، در صدا و سیما نهادینه شود که اگر روزی تصمیم گرفتند در رسانههای تصویری اینترنتی، از امثال «رسانهی تصویری آن» گرفته تا نظایر «تلویزیون اینترنتی همشهری»، مشغول به کار شوند، بدانند نمیتوانند بلافاصله پس از اتمام آن برنامه، دوباره به آنتن رسانهی ملّی برگردند؛
اگر صدا و سیما برای اعتبار و آنتنش، حرمت و شأنیّت قائل نشود، قواعد غیر حرفهای کاسبکارانه و غیر فرهنگی بر رسانهی ملّی حاکم خواهد شد و بدینترتیب، مجریها، تلویزیون را یک مرحلهی گذار خواهند دید جهت رسیدن به برخی برنامههای تلویزیونهای اینترنتی که بعضاً به ازای هر قسمت، صد میلیون تومان، دستمزد به مجریها پرداخت میکنند.
قوانین همکاری با برنامههای صدا و سیما برای مجریان، باید به نحوی تنظیم شوند که یک رابطهی برد-برد دوسویه حاکم باشد بین مجریان برنامهها و رسانهی ملّی؛
حرفهای و عقلانی نیست، دوران اضطراب، تپقها و آزمون و خطاهای مجریان، روی آنتن صدا و سیما رقم بخورد و بعد از حصول کارآزمودگی، ثمره و میوهی این چهرههای تلویزیونی، در اوج شهرت و قدرت اثرگذاریشان، توسّط رسانههایی چیده شوند که اساساً اعتقادی به منظومهی فکری رسانهی مبدأ یعنی صدا و سیما ندارند و صبر و مرارتی هم متحمّل نشدهاند بابت جا افتادن و مخاطبپسند شدن آن شخصیت تلویزیونی.
#حکمرانی_ملی
از منظر اصول #مدیریت_رسانه و نیز «مدیریت منابع انسانی»، هیچ توجیهی منطقی ندارد که یک مجری، در تلویزیون چهره شود ولی بدون هیچ محدودیت و تعهّد سازمانی، حسب دریافت دستمزدی بالاتر از رسانههای بیرون صدا و سیما، مکرّراً بین سیمای ملّی و تلویزیونهای اینترنتی، رفتوآمد داشته باشد و به غیرت #رسانه_ملی هم برنخورد؛
قاعدتاً برای #صدا_و_سیما مهم است که کارکنانش واجد عرق سازمانی باشند، فلذا اگر وفاداری سازمانی از جانب مجریها -که سفرا و نمادهای رسانهی ملّیاند، از صدا و سیما اعتبار گرفتهاند و با مالیات مردم، مشهور شدهاند- رعایت نشود، تلویزیون بدل خواهد شد به سکّوی پرش جاهطلبهایی که رابطهای یکسویه با مهمترین مجموعهی رسانهای کشور را میپسندند!
برای مجریان ناشناختهای که روی آنتن شبکههای مختلف تلویزیون، بعد از چند سال اعتماد مستمر برنامهسازان و مدیران صدا و سیما، دارای نام و نشانی میشوند، میطلبد این #فرهنگ_سازمانی و حقوق سازمانی، در صدا و سیما نهادینه شود که اگر روزی تصمیم گرفتند در رسانههای تصویری اینترنتی، از امثال «رسانهی تصویری آن» گرفته تا نظایر «تلویزیون اینترنتی همشهری»، مشغول به کار شوند، بدانند نمیتوانند بلافاصله پس از اتمام آن برنامه، دوباره به آنتن رسانهی ملّی برگردند؛
اگر صدا و سیما برای اعتبار و آنتنش، حرمت و شأنیّت قائل نشود، قواعد غیر حرفهای کاسبکارانه و غیر فرهنگی بر رسانهی ملّی حاکم خواهد شد و بدینترتیب، مجریها، تلویزیون را یک مرحلهی گذار خواهند دید جهت رسیدن به برخی برنامههای تلویزیونهای اینترنتی که بعضاً به ازای هر قسمت، صد میلیون تومان، دستمزد به مجریها پرداخت میکنند.
قوانین همکاری با برنامههای صدا و سیما برای مجریان، باید به نحوی تنظیم شوند که یک رابطهی برد-برد دوسویه حاکم باشد بین مجریان برنامهها و رسانهی ملّی؛
حرفهای و عقلانی نیست، دوران اضطراب، تپقها و آزمون و خطاهای مجریان، روی آنتن صدا و سیما رقم بخورد و بعد از حصول کارآزمودگی، ثمره و میوهی این چهرههای تلویزیونی، در اوج شهرت و قدرت اثرگذاریشان، توسّط رسانههایی چیده شوند که اساساً اعتقادی به منظومهی فکری رسانهی مبدأ یعنی صدا و سیما ندارند و صبر و مرارتی هم متحمّل نشدهاند بابت جا افتادن و مخاطبپسند شدن آن شخصیت تلویزیونی.
#حکمرانی_ملی
- ۶.۳k
- ۲۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط