چند سالیست که تکلیف دلم روشن نیست

🍒🌱چند سالی‌ست که تکلیف دلم روشن نیست
جا به اندازه تنهایی من در من نیست

چشم می‌دوزم در چشم رفیقانی که
عشق در باورشان قد سر سوزن نیست

دست برداشتم از عشق که هر دست سلام
لمس آرامش سردی ست که در آهن نیست

حس بی قاعده عقل و جنون با من بود
درک این حال به هم ریخته تقریبا نیست

سال ها بود ازین فاصله می‌ترسیدم
که به کوتاهی دل کندن و دل بستن نیست

رفتم از دست و به آغوش خودم برگشتم
جا به اندازه تنهایی من در من نیست🍒🌱
#عبدالجبار_کاکایی
دیدگاه ها (۰)

🌱🍒غم می خورم لباس دلم تنگ می شودتارش به مو رسیده؛بدآهنگ می ش...

🍒🌱عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاستخواستم باز کنم با تو سر این ...

🌱🍒اینکه هرجا میرم به دلم سنحاقیهنر من است یا تو🌱🍒

🍒🌱قسم به رقص قلمم به روی کاغذدنیا نیز ازبی مهری ما آدمها در ...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁵

Dark Blood p3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط