سناریو
سناریو
وقتی باهاشون قهری
#درخواستی
نامجون:میره کتاب با ژانر مورد علاقت میخره و کادوش میکنه
بایه دست گل بت میده
(ادمین:بچمممم)
جین:میره واست یه عالمه غذا درست میکنه و قشنگ میچینه رو میز
میاد صدات میکنه تا بخورین
شوگا:ا.ت
ا.ت:هااا چیه
شوگا:وا این چه طرز حرف زدن با منه
ولش کن میای با هم پلی استیشن (اگه درست نوشته باشم)بازی کنیم؟
ا.ت:واقعاااا
شوگا:معلومه
ا.ت:باش الان میام*باذوق*
جیهوپ:با بغض میاد جلو روت میشینه
ا.ت:واییی خدااا چی شده؟
جیهوپ:چیشده؟با من قهری میگی چیشده؟
ا.ت:خوب تقصیر خودته
جیهوپ:خوبب،ببخشید،منو میبخشی؟
ا.ت:معلومه عشقم
جیهوپ:*محکم بغلت میکنه
جیمین:میره برات موچی میخره میاره بت میده و میگه:میشه باهام آشتی کنی،لطفااااا
*با حالت کیوتی*
ا.ت:وویییی باشه
جیمین:وایییی دوست دارم عشقم
ا.ت:من بیشتر
تهیونگ:*میاد پیشت میشینه*
ا.ت
ا.ت:.....
تهیونگ:ا.تتتت
ا.ت:بلهههه
تهیونگ:*بغض میکنه*منو میبخشی؟
ا.ت:هیییی بغض نکن
باش میبخشمت
تهیونگ:هووووو یونتان کجایی
بیا مامانت آشتی کرد
جونگ کوک:*میشینه یه گوشه و گریه میکنه*
هیی بم الان کی میخواد میخواد شیر موز درست کنه هااا*گریه*
ا.ت:ای خدااا
*میری براش شیرموز درست میکنی*
*میای کنارش میشینی*
و بش میگی:بیا بخور
جونگ کوک:واییی مرسی عشقم
راستی منو میبخشی؟*با بغض*
ا.ت:باش تو فقط بغض نکن
جونگ کوک:واییی مرسییی
سناریو درخواستی:دایرکت
وقتی باهاشون قهری
#درخواستی
نامجون:میره کتاب با ژانر مورد علاقت میخره و کادوش میکنه
بایه دست گل بت میده
(ادمین:بچمممم)
جین:میره واست یه عالمه غذا درست میکنه و قشنگ میچینه رو میز
میاد صدات میکنه تا بخورین
شوگا:ا.ت
ا.ت:هااا چیه
شوگا:وا این چه طرز حرف زدن با منه
ولش کن میای با هم پلی استیشن (اگه درست نوشته باشم)بازی کنیم؟
ا.ت:واقعاااا
شوگا:معلومه
ا.ت:باش الان میام*باذوق*
جیهوپ:با بغض میاد جلو روت میشینه
ا.ت:واییی خدااا چی شده؟
جیهوپ:چیشده؟با من قهری میگی چیشده؟
ا.ت:خوب تقصیر خودته
جیهوپ:خوبب،ببخشید،منو میبخشی؟
ا.ت:معلومه عشقم
جیهوپ:*محکم بغلت میکنه
جیمین:میره برات موچی میخره میاره بت میده و میگه:میشه باهام آشتی کنی،لطفااااا
*با حالت کیوتی*
ا.ت:وویییی باشه
جیمین:وایییی دوست دارم عشقم
ا.ت:من بیشتر
تهیونگ:*میاد پیشت میشینه*
ا.ت
ا.ت:.....
تهیونگ:ا.تتتت
ا.ت:بلهههه
تهیونگ:*بغض میکنه*منو میبخشی؟
ا.ت:هیییی بغض نکن
باش میبخشمت
تهیونگ:هووووو یونتان کجایی
بیا مامانت آشتی کرد
جونگ کوک:*میشینه یه گوشه و گریه میکنه*
هیی بم الان کی میخواد میخواد شیر موز درست کنه هااا*گریه*
ا.ت:ای خدااا
*میری براش شیرموز درست میکنی*
*میای کنارش میشینی*
و بش میگی:بیا بخور
جونگ کوک:واییی مرسی عشقم
راستی منو میبخشی؟*با بغض*
ا.ت:باش تو فقط بغض نکن
جونگ کوک:واییی مرسییی
سناریو درخواستی:دایرکت
۲۱.۷k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.