حوالی خیال
#حوالی_خیال
(منم چون تصویر مبهم در همین حوالی ها )
تار است نقش وجودم و پودم بر دارقالی ها
عمری دربند و اسیر دست اوهام و خرافاتم
خمودم دیگر از رنج در کشتزار شالی ها
بخواهم گر حدیث گویمت از درد و الامم
در رنجم و آزرده خاطر از این بی خیالی ها
هر سوی بنگری حک شده نقشی ز مرارتم
پوسیدم آخر زین اوهام و افکار لا ابالی ها
در رنجی سترگ گرفتار آمد این جان نحیفم
چون کنیزکی خسته می نالم از درد حمالی ها
دریغم و درد زین شوم سرنوشت خویش
بیزارم دگر از کتمان حقایق و ماست مالی ها
آری زنی گرفتار آمده در دست نا اهلان ام
فریاد می زنم و نمی هراسم از گوشمالی ها
عرفان در حجاب کن این قصه آز بی خبران
در خجلتم اخر زین همه تکرار و توالی ها ...
#سعیدعرفانی
(منم چون تصویر مبهم در همین حوالی ها )
تار است نقش وجودم و پودم بر دارقالی ها
عمری دربند و اسیر دست اوهام و خرافاتم
خمودم دیگر از رنج در کشتزار شالی ها
بخواهم گر حدیث گویمت از درد و الامم
در رنجم و آزرده خاطر از این بی خیالی ها
هر سوی بنگری حک شده نقشی ز مرارتم
پوسیدم آخر زین اوهام و افکار لا ابالی ها
در رنجی سترگ گرفتار آمد این جان نحیفم
چون کنیزکی خسته می نالم از درد حمالی ها
دریغم و درد زین شوم سرنوشت خویش
بیزارم دگر از کتمان حقایق و ماست مالی ها
آری زنی گرفتار آمده در دست نا اهلان ام
فریاد می زنم و نمی هراسم از گوشمالی ها
عرفان در حجاب کن این قصه آز بی خبران
در خجلتم اخر زین همه تکرار و توالی ها ...
#سعیدعرفانی
۱۴.۸k
۰۵ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.