به مجنون گفتم زنده بمان
من اگر قرار بود یک بار دیگر زندگی کنم برنامه ام را جوری تنظیم می کردم که با علم بیشتری همین زندگی را دوباره تجربه کنم. مطمئن باشید که باز با حمید باکری ازدواج می کردم، باز همان آوارگی ها را تحمل می کردم...باز افتخار می کردم که فقط چهار سال با حمید زندگی کرده ام و همه چیز ازش آموخته ام.
من حاضر نیستم این چند سال زندگی با حمید را با هیچ چیز گرانبهایی عوض کنم. به آسیه هم همین را گفته ام. حتی به او سپرده ام«هر وقت یک حمید پیدا کردی برو باش ازدواج کن، ولی...
#برو_یک_حمید_پیدا_کن.»
#کتاب
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان
#کتاب_حمید_باکری
من حاضر نیستم این چند سال زندگی با حمید را با هیچ چیز گرانبهایی عوض کنم. به آسیه هم همین را گفته ام. حتی به او سپرده ام«هر وقت یک حمید پیدا کردی برو باش ازدواج کن، ولی...
#برو_یک_حمید_پیدا_کن.»
#کتاب
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان
#کتاب_حمید_باکری
۴.۵k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.