وقتی کوچیک بودیم

وقتی کوچیک بودیم...
تلویزیون...
با شام سبک...
با پنکه شماره 5...

مشقاتو مینوشتی خط خط از بالا به پایین

اون وقتا زندگی شیرین بود و طعم دیگه ای داشت.

یادت میاد؟؟؟
وقتی ک صدای هواپیما رو میشندیم...
می پریدیم تو حیات براش دست تکون میدادیم..

می نشستیم به انتظارکلاس چهارم تا با خودکار بنویسیم

یادت میاد؟؟؟
وقتی مامان می پرسید ساعت چنده میگفتیم بزرگه رو6 و کوچکه رو4

یادت میاد؟؟؟
وقتی نقاشی میکردی خورشیدو رو زاویه برگه میکشیدی...

یادت میاد؟؟؟
فکرمیکردی قلب انسان این شکلیه♡

یادت میاد؟؟؟
در یخچالو کم کم میبستی تا ببینی لامپش چه جور خاموش میشه... ?

یادت میاد؟؟؟
اگه کسی بهت میگفت برو آب برام بیار اول خودت از سر لیوان میخوردی و دهنتو با دستت پاک میکردی...
یادش بخیر☘️
دیدگاه ها (۳)

"الو"سلام مادرم، این جمعه هم نشد بیام، خواستم بگم چشم به راه...

بوی باران بوی سبزه،بوی خاکشاخه های شسته باران خورده پاکآسمان...

حوالی بعضی ها آنقدر هوادلچسب استکه دوست دارییک خانه نقلی کنا...

مثل باران بهاری که نمیگوید کِی  بی خبر در بزن و سر زده از را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط