*پارت سوم
*پارت سوم
(اگه وقتی تحریک باشن ولی تو عادت ماهامه ای)
________________
باجی:
داشتی با گربه ای که باجی برات تازه گرفته بود بازی میکردی اومدی گربه رو بغل کنی که فرار کرد و تو خوردی زمین و دامنت رفت بالا
(یه دامن کوتاه پوشیده بودی)
باجی هم همونجا داشت برات چیزی میاورد که بخوری که با همون صحنه مواجه شد
گونه هاش سرخ شدن و دقیقا ۵ دقیقه قبلش داشت به زور خودشو کنترل میکرد که کاری نکنه ولی اون لحظه دیگه نتونست
اومد و جلوت وایستاد سرتو آوردی بالا که با صدایی بم گفت
باجی:هی ا/ت...گربه کوچولوم بهت نیاز دارم
بهش سوالی نگاه کردی ولی خودت بعد اینکه نگاهتو آوردی پایین تر فهمیدی
دستتو که روی زمین بود مشت کردی وآروم بلند شدی
ا/ت:نیاز....نیازم داری؟عه میدونی چیه منم نیاز به استراحت دارم چه تفاهمی نه؟
بیا با چیفویو بریم بیرون
باجی قبل اینکه بری دستتو محکم گرفت توئم سریع با گوشیت که تو دستت بود زنگ زدی به چیفویو بعد دوتا بوق خوردن برداشت
از صداش معلوم بود خواب بودش
چیفویو:موشی موشی؟
ا/ت:چیفویووووووووووووووووو توروجون پک جی کمککککککککمممممم کننننننن بیااااااا ایننننن باجیییییییییی_سانتتتتتتتتتت رو جمعععععععععععععع کنننننننننننننننن
چیفویو که فقط سکوت کرده بود بعد داد و بیداد های تو حرفی زد
چیفویو:باجی_سان؟مگه چیشوده ا/ت_چان؟
باجی گدشیتو ازت گرفت و خودش صحبت کرد
باجی:هیچی نشده چیفویو ولش کن فکر کنم مسته
و بعدم تلفنو قطع کرد
و اومد سمت تو بغلت کرد و بردت توی اتاق درو هم قفل کرد تا میخواست لباساتو در بیاره داد زدی
ا/ت:باجییی من عادت ماهانه اممم تروخدا ولم کننننن
باجی نگاهی بهت کرد و اخمی کیوت کرد
باجی:خوب میمردی زودتر بگی؟
جوابی ندادی و فقط بهش نگاه کردی
بعدم یکم براش سا*ک زدی و با چیفویو رفتین بیرون
چیفویو بدبختم نذاشتین بخوابه😂😔
_____________________________
ایزانا:
داشتین باهم فیلم نگاه میکردین که ایزانا هی به تو نگا میکرد خودت متوجه شدی ولی اهمیت ندادی اما بعد چند دقیقه دیگه اذیت شدی
ا/ت:ایزانااااا میشه اینجوری نگام نکنییییی
ایزانا:تا حالا ملکه به این جذابی ندیدم آخه
بعدم بازدمشو صدادار بیرون داد
دستی روی پیشونیش کشید
سرخ بودش متوجه شدی که ایزانا زیاد راحت نیس توئم برگشتی و بهش نگاه کردی
ا/ت:ایزانا؟ خوبی؟
ایزانا:نه.....الان نیازت دارم ملکه...
آروم گونشو بوسیدی و موهاشو از توی صورتش زدی کنار
ا/ت:ببخشید ایزانا ولی من عادت ماهانه ام
ایزانا لبخندی زد و بغلت کرد
ایزانا:خوب نمیخوام ملکم اذیت بشه قرصی داری؟
ا/ت:اوم.....آره گومنه
ایزانا بغلت کرد و پیشونیتو بوسید و زیر لب گفت
ایزانا:برای همچین چیزی عذر خواهی نکن:)
__________________
چراااااااا انقدررررر ایزانااااا خوبهههههه🥲
(اگه وقتی تحریک باشن ولی تو عادت ماهامه ای)
________________
باجی:
داشتی با گربه ای که باجی برات تازه گرفته بود بازی میکردی اومدی گربه رو بغل کنی که فرار کرد و تو خوردی زمین و دامنت رفت بالا
(یه دامن کوتاه پوشیده بودی)
باجی هم همونجا داشت برات چیزی میاورد که بخوری که با همون صحنه مواجه شد
گونه هاش سرخ شدن و دقیقا ۵ دقیقه قبلش داشت به زور خودشو کنترل میکرد که کاری نکنه ولی اون لحظه دیگه نتونست
اومد و جلوت وایستاد سرتو آوردی بالا که با صدایی بم گفت
باجی:هی ا/ت...گربه کوچولوم بهت نیاز دارم
بهش سوالی نگاه کردی ولی خودت بعد اینکه نگاهتو آوردی پایین تر فهمیدی
دستتو که روی زمین بود مشت کردی وآروم بلند شدی
ا/ت:نیاز....نیازم داری؟عه میدونی چیه منم نیاز به استراحت دارم چه تفاهمی نه؟
بیا با چیفویو بریم بیرون
باجی قبل اینکه بری دستتو محکم گرفت توئم سریع با گوشیت که تو دستت بود زنگ زدی به چیفویو بعد دوتا بوق خوردن برداشت
از صداش معلوم بود خواب بودش
چیفویو:موشی موشی؟
ا/ت:چیفویووووووووووووووووو توروجون پک جی کمککککککککمممممم کننننننن بیااااااا ایننننن باجیییییییییی_سانتتتتتتتتتت رو جمعععععععععععععع کنننننننننننننننن
چیفویو که فقط سکوت کرده بود بعد داد و بیداد های تو حرفی زد
چیفویو:باجی_سان؟مگه چیشوده ا/ت_چان؟
باجی گدشیتو ازت گرفت و خودش صحبت کرد
باجی:هیچی نشده چیفویو ولش کن فکر کنم مسته
و بعدم تلفنو قطع کرد
و اومد سمت تو بغلت کرد و بردت توی اتاق درو هم قفل کرد تا میخواست لباساتو در بیاره داد زدی
ا/ت:باجییی من عادت ماهانه اممم تروخدا ولم کننننن
باجی نگاهی بهت کرد و اخمی کیوت کرد
باجی:خوب میمردی زودتر بگی؟
جوابی ندادی و فقط بهش نگاه کردی
بعدم یکم براش سا*ک زدی و با چیفویو رفتین بیرون
چیفویو بدبختم نذاشتین بخوابه😂😔
_____________________________
ایزانا:
داشتین باهم فیلم نگاه میکردین که ایزانا هی به تو نگا میکرد خودت متوجه شدی ولی اهمیت ندادی اما بعد چند دقیقه دیگه اذیت شدی
ا/ت:ایزانااااا میشه اینجوری نگام نکنییییی
ایزانا:تا حالا ملکه به این جذابی ندیدم آخه
بعدم بازدمشو صدادار بیرون داد
دستی روی پیشونیش کشید
سرخ بودش متوجه شدی که ایزانا زیاد راحت نیس توئم برگشتی و بهش نگاه کردی
ا/ت:ایزانا؟ خوبی؟
ایزانا:نه.....الان نیازت دارم ملکه...
آروم گونشو بوسیدی و موهاشو از توی صورتش زدی کنار
ا/ت:ببخشید ایزانا ولی من عادت ماهانه ام
ایزانا لبخندی زد و بغلت کرد
ایزانا:خوب نمیخوام ملکم اذیت بشه قرصی داری؟
ا/ت:اوم.....آره گومنه
ایزانا بغلت کرد و پیشونیتو بوسید و زیر لب گفت
ایزانا:برای همچین چیزی عذر خواهی نکن:)
__________________
چراااااااا انقدررررر ایزانااااا خوبهههههه🥲
۲۲.۱k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.