عمریست دلم دلبر و غمخوار ندارد

عمریست ،  دلم ، دلبر و غمخوار ، ندارد ،

اندیشه ی عشق و ، هوس یار ندارد ،

بیگانه چنان گشته دل ما ، ز تن ما ،،

باجان و تنِ خسته ی ما ، کار ندارد ،

هشیاری ما نیست ، به جز عالم مستی ،،

در سینه ی ماا ، عشق خریدار ندارد ،

اشکم ،، خبری میدهد از سِر درونم ،

هیهات ، دلم ، ، محرم اسرار ، ندارد ،،

گوش شنوا نیست ، بخواند ، ز درونم ،

صد گفته نهاان دارد و ، گفتار ندارد ،،

از همرهی عقل ، به عشقی نرسیدیم ،

اندوه مراا ، هیچ .. گرفتار ، ندارد ،،

صد باغ و گلستان خجل از ، آن گل رویت ،

رخسار تورا ، گلشن و ، گلزار ندارد ،

از بس که به حسرت گذرد ، روز و شب ماا ،

با طالع ماا ، چرخ دگر ، کار  ندارد ،،

دیوارِ دلم ، از غمِ جانانه فرو ریخت ،

ویرانه شود ، خانه ، که دیوار ندارد ،

در دفتر دل ، حرف نسنجیده نباشد ،

افسوس زبان  ، جر ات اظهار ندارد ،

جان را بده راحم ، که خوشست در ره جانان ،

جان را چه کند  ؟ ارزش دلدار ندارد ،،


#راحم_تبریزی

#ستایش_قلب_سربی
#خاص #عاشقانه_ها
#دلنوشته #دلبرانه #دلتنگی
دیدگاه ها (۰)

بيمارِ خنده‌هایِ توام؛ بيشتر بخندخورشيدِ آرزویِ منی؛ گرمتر ب...

خاتـونِ مو شرابی! هستم خمار امشبابـرِ هـزار خـوشه ، بـر من ب...

سالــــهاسـت فهمیـدم گفتن : دوستـــــــــت دارم چیزی را عـــ...

آغوش یار را اگر از دست داده اماما هنوز عطر تنش باز مانده است...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط