حرمتها که شکسته شد

حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...

آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!

"دلی که ویران کردی، قصری بود که خود ساکن آن بودی"
راستی حالا که خود را بی خانه کردی،
با آوارگیت چه میکنی
لابد به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری..

❤️
دیدگاه ها (۱)

یکی از دوستان افغانیم می گفت، زمان تحصیلم در سوئیس با یکی از...

سکوتی که یک نفر معنای ان را بفهمد بهتر است از فریادی که همه...

《مطلب طولانیه و خارج از حوصله همون اما ارزش خوندن و فکر کردن...

در جوخه های اعدام پس از شنیدن فرمان "آتش "سربازی زودتر از هم...

حرمتها که شکسته شددیگر نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی آنچه در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط