کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود ثروتمند مغروری به او رسید و

کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، ثروتمند مغروری به او رسید و با تکبر گفت:
بکار، که از تو کاشتن است و از ما خوردن!

کشاورز نگاه معناداری به او انداخت و گفت:
دارم یونجه میکارم...
دیدگاه ها (۱)

روی سنگ قبری نوشته بودتا که خفتــــیم همه بیدار شدندتا که مر...

پلیس مبارزه با موجودات عجیب و غریب 😂😂😂😂😂

انسان اگر فقیر و گرسنه باشد ،بهتر از آن است که پست و بی عاطف...

اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت می برد،محو طبیعت م...

کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، ثروتمندی مغروری به او رسید و ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط