اندر احوالات جهان همین بس که

اندر احوالات جهان همین بس که....
درودها ونفرین ها جایشان عوض می شود...
تا دیروز همه درودها بر دستی بود که نمک داشت...ونفرین بر دست بی نمک..
حالا که دل هر کس زخمی دارد....
شاید باید طرفدار دست های بی نمک شد....تا اگر مرحمی نیست...نمکی هر بر زخم دلت نیس....
نظرم من اینست ...شما را نمی دانم
دیدگاه ها (۱)

دیالوگ های من و او...از من خواست واِه هست را برای انسانها تع...

من به تو محتاجم ...یا به تو معتادم...وچه فرق است میان محتاجی...

این که می گویند انسان ها امروزه دیگر قناعت کار نیستند....من...

در اینجا خورشید جور دیگر طلوع می کند... جاتون خالی نائب الزی...

موضوع:برادر ناتنی من پارت ۲پ.ت ا.ت هر چی تو بگی من همون کار ...

سرگرم درسم بودم ببخشید دیر ارسال کردم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط