روزهای عملیات بود

‌ روزهای عملیات بود...

آقا مصطفی و نیرو هایش در حال حرکت به سمت محل مورد نظرشان بودند که ناگهان خودشان را مقابل دشتی پر از گل شقایق دیدند. آقا مصطفی به همه نیروهایش دستور داد دشت را دور بزنند تا گل ها زیر پوتین سربازان لگد نشوند. صدای اعتراض همه بلند شد، مسیر جایگزین دشت خیلی طولانی تر بود! یکی گفت چه فرقی می کند دکتر؟! این دشت گل فردا به توسط سربازان دشمن زیر و رو می شود. آقا مصطفی لبخندی زد و چند قدم جلوتر رفت و گفت: ما اجازه نداریم چنین کاری کنیم، تا فردا خدا بزرگ است...

#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
@BisimchiMedia
دیدگاه ها (۱)

از روز ازل خلق شدم چون حَسَنِینیقلب #حسنی دارم و #احساس #حُس...

هم اکنون شبکه افقپروفسور#جمشید_آرین

سالگرد شهادتش فاتحه مع الصلوات...#شهید_چمران#ولی_فقیه#معصومی...

دوازده سال پیش خودروی هوشمند الکتریک آریانا 800 در ملبورن اس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط