چقدرسوخته در من عبور چلچله ها

چقدرسوخته در من عبور چلچله ها
چقدر فاصله سنگین است
چقدر اهل طراوت مرا نمی خواهند
چراغ در کف من بود
چگونه باخته ام ارغوان و آینه را؟!
چقدر پشت دلم خالیست...

محمدرضا عبدالملكيان
دیدگاه ها (۱)

ای برگ، قوت یافتی تا شاخ را بشکافتیچون رستی از زندان؟ بگو تا...

ما دل سپرده ایم به گریه برای همباران به جای من، من و باران ب...

در بهارِ ما خزان‌ها چون حنا پوشيده استگرچه در ظاهر، بهارِ بی...

دگر آن شبست امشب که ز پی سحر نداردمن و باز آن دعاها که یکی ا...

رمان بغلی من پارت ۱۲۴و۱۲۵و۱۲۶و۱۲۷و۱۲۸ارسلان: معلومه که میام ...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط