نه دیگر محال است تو را از دست بدهم

نه دیگر محال است تو را از دست بدهم ،

قید همه را به خاطر تو میزنم

قلبم را تا ابد به تو میدهم ، تو تنها مال منی ،

این را به همه نشان میدهم!

مگر میشود بی تو بود ،

آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم!

وقتی که بودنم بسته به بودن تو است ،

این لحظه هم منتظر آمدن تو است ،

لحظه ای که بوی عطر تو می آید

از آنجایی که میبینمت تا آنجایی که به انتظارت نشسته ام

چیزی دیگر نمانده تا رسیدن به آرزوها ،

تا رسیدن به تویی که همیشه آرزوی زندگی ام بوده ای

هر که می آید به سراغم ،

سراغ تو را از آن میگیرم ، هر که مرا نگاه میکند ،

با نگاهم به دنبال تو میگردم …

و من چگونه به دیگران بگویم عاشق کسی دیگرم ،

تنها دلیل زنده بودنم کسی است

که همیشه بهانه ایست برای دلخوشی هایم…

خیالت راحت از اینکه هیچگاه تنهایت نمیگذارم ،

دلهره ای نداشته باش از اینکه اینجا تو را جا بگذارم ،

که غیر از این خودم جا میمانم و دنیا تمام میشود ،

همه اینها تبدیل به یک قصه ی بی فرجام میشود!

ای تو که با نگاهت میتابی بر من و قلبم جوانه میزند ،

و آن لحظه حرفهای عاشقانه میزند ،

و این من و این احساسات من ،
دیدگاه ها (۲)

آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...آنقَدَر حسرت دیدار تو دار...

برایِ زیستن دو قلب لازم استقلبی که دوست بدارد، قلبی که دوست‌...

قابِ دلتنگیِ من قطعه ای از رخِ زیبایِ تو را کم دارد...

دیگر منتظر باران نمیمانم تا رنگین کمان را تماشا کنمادم های ا...

ازمایشگاه سرد

تو... قشنگترين عامل تپش قلب منی

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط