atosa

64645 atosa:
و من دیدم
در آخرین جشن آدمیان دیدم
جلادی
رخ به رخ
با قربانی خود می رقصید

و آزادی
آموزگارشان بود شانه به شانه!
و من دیدم
سرِ ماه را بر نیزه ی آزادی می بردند و
سرِ بی کس را بر نیزه ی آزادی می آوردند.
اینجا شب است
و سر بریده ی مرا
بر سر سفره ی لاشخوران نهاده اند...

شیرکو
(از شعرخلاف جریان
دیدگاه ها (۳)

.

اسرار جهان.:#سخنان‌بزرگان ✅ حسین پناهیگلوله نمی‌دانست ،تفنگ ...

.

.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط