از هم گریختیم
از هم گریختیم
و آن نازنین پیاله دلخواه را،دریغ
بر خاک ریختیم!
جان من و تو تشنه پیو ند مهر بود
دردا که جان تشنه خود را گدا ختیم
بس دردناک بود جدایی میان ما
از هم جدا شدیم و بدین درد سا ختیم
دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت
اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت
و آن عشق نازنین که میان من و تو بود
دردا که چون جوانی ما پای مال گشت!
با آن همه نیاز که من داشتم به تو
پرهیز عاشقانه من نا گریز بود
من بار ها به سوی تو باز آمدم ولی
هر بار دیر بود!
اینک من و تو ئیم ،دو تنهای بی نصیب
هر یک جدا گرفته ره سر نوشت خویش
سر گشته در کشاکش طو فان روزگار
گم کرده همچو ن آدم و حوا بهشت خویش
و آن نازنین پیاله دلخواه را،دریغ
بر خاک ریختیم!
جان من و تو تشنه پیو ند مهر بود
دردا که جان تشنه خود را گدا ختیم
بس دردناک بود جدایی میان ما
از هم جدا شدیم و بدین درد سا ختیم
دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت
اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت
و آن عشق نازنین که میان من و تو بود
دردا که چون جوانی ما پای مال گشت!
با آن همه نیاز که من داشتم به تو
پرهیز عاشقانه من نا گریز بود
من بار ها به سوی تو باز آمدم ولی
هر بار دیر بود!
اینک من و تو ئیم ،دو تنهای بی نصیب
هر یک جدا گرفته ره سر نوشت خویش
سر گشته در کشاکش طو فان روزگار
گم کرده همچو ن آدم و حوا بهشت خویش
- ۱.۸k
- ۲۱ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط