در چشم های حسرتیان
در چشمهای حسرتیان
خیره ماندهای
شرم از تـو کُشتِمان ؛
نگهت را نگاهدار ...
زخمی شده بود و بهدلیل ضربه به سر
قدرت حرف زدن نداشت. زیر بغلش را
گرفته بودند تا سوار ماشین کنند و بـه
عقب بفرستـند. قـدرت بـدنی اش را از
دست داده و تمـام مدت سـرش پایـین
بود و برای همین با این که چند عکس
گرفتم ، اما صورتش را نتوانستم ثبـت
کنم.اما وقتی روی صندلی جلو ماشین
نشست ، سـرش را بلـند کــرد و یـک آن
نگاهـش در نـگاه مـن گـره خـورد ، ایـن
عکس حاصل آن لحظه کـوتاه بود ، چرا
که خیلیزود دوباره سرش رویشانهاش
خـم شد و بی رمق در خـود فـرو رفـت.
این عکس را فروردین۱۳٦۰ در ارتفاعات
بازیدراز، مشرف به دشت ذهاب گرفتم
جایی که عملیات کوچک برای آزادسازی
قلهی ۱۱۱۰ انجام شده بود .
عکاس : سعید صادقی
#جنگ_به_روایت_تصویر #نوجوانان_دفاعمقدس
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
خیره ماندهای
شرم از تـو کُشتِمان ؛
نگهت را نگاهدار ...
زخمی شده بود و بهدلیل ضربه به سر
قدرت حرف زدن نداشت. زیر بغلش را
گرفته بودند تا سوار ماشین کنند و بـه
عقب بفرستـند. قـدرت بـدنی اش را از
دست داده و تمـام مدت سـرش پایـین
بود و برای همین با این که چند عکس
گرفتم ، اما صورتش را نتوانستم ثبـت
کنم.اما وقتی روی صندلی جلو ماشین
نشست ، سـرش را بلـند کــرد و یـک آن
نگاهـش در نـگاه مـن گـره خـورد ، ایـن
عکس حاصل آن لحظه کـوتاه بود ، چرا
که خیلیزود دوباره سرش رویشانهاش
خـم شد و بی رمق در خـود فـرو رفـت.
این عکس را فروردین۱۳٦۰ در ارتفاعات
بازیدراز، مشرف به دشت ذهاب گرفتم
جایی که عملیات کوچک برای آزادسازی
قلهی ۱۱۱۰ انجام شده بود .
عکاس : سعید صادقی
#جنگ_به_روایت_تصویر #نوجوانان_دفاعمقدس
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
۱۰.۳k
۳۰ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.