نالان ز چشمان تو ام بنگر که مهمان تو ام

دیدگاه ها (۰)

سلام ای خوش قدمتر از بهاران

کفو زهرا جز دیگر حیدر که نیست

زود شوی راضی و

کوه شدی پشت من گرمی دل زین شده

در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم🌸که سزاوار تو این خانه‌ی وی...

پرسیدی که چرا محو تماشای منیآنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزن...

بنگر به حاشیها برای ندانستن من و تو از اتفاقات مهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط