تکیه داد به دیوار سرد اتاقش

-تکیه داد به دیوار سرد اتاقش:)
زانوهاش و بغل کرد یه قطره اشک از چشماش چکید؛)
آهنگ غمگین زیادی رو مخش بود روش دوتا پتو بود ولی میلرزید از سرمای قلب یخ زدش ♡
از شدت قلب درد چشماشو بسته بود که هیچ چیزی حس نکنه:)
مدام زمزمه میکرد!:)
چیزی نیس!:)
اینم میگذره!:)
عادت میکنی!:)
عادت میکنی!:)
عادت میکنی!!!!!!!
دیدگاه ها (۱)

دعا کنید واسه خواهر زاده های عزیزم که هر سه تاشون سالم به دن...

باش و چنان بمان کنارمتا به همه‌ی دنیا ثابت کنم#تو همان ماندن...

"کجا میشه یک دل سیر گریه کرد؟" اینو گفت و نگاهشو دزدید! اصرا...

لحظاتی هست کههیچ چیز این زندگی قانعت نمی کندو فقط و فقط نیاز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط