ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من

ای دل شکایت‌ها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمی‌ترسی مگر از یار بی‌زنهار من

ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیده‌ای شب تا سحر آن ناله‌های زار من

اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان
این بس نرا شد خود تو را کاگه شوی از خار من

یادت نمی‌آید که او می کرد روزی گفت گو
می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من

چون مهر دیدم رای او افتادم اندر پای او
گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من
دیدگاه ها (۲)

وقتی کسی دوستت ندارد اصرار نکن!وقتی کسی برایت وقت ندارد خودت...

.نه عاقِدیَ در کار بود...نه خطبه ای...نه کاغذی امضا کردیم......

✖ نه فازمون غمه✖ نه خاطرخواهامون کمه👑 اونی که لیاقت داره مال...

ﺗﺎ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﻓﻊ ﻏﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﻏﻤﻨﺎﮎ ﮐﻦﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﮔﺮﯾﺎﻧﺪﻥ ﺁﺳﺎﻥ ﺍﺳﺖ ؛ ﺍ...

من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باشگر به جانان آشنایی از ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط