پارت ۱

پارت ۱
ارباب من
ا.ت ویو
صبح ساعت ۹
امروز هم یه روز خسته دیگه از خواب پاشدم به ساعتم نگاه کردم وایییییی دیرم شده من باید ۹:۳۰اونجا باشم رفتم دستشویی لباسم رو پوشیدم (عکسشو میزارم) یه برق لب زدم
زود رفتم یه صبحانه سر پایی خوردم و رفتم سوار اتوبوس شدم
(پرش زمانی به کافه )
ا.ت ویو
و بله برای پنجمین بار دیرم شد زود رفتم داخل که دیدم از رئیس خبری نیس رفت پیش دوستم هانا
علامت هانا:+
ا.ت سلام بر خر من
+سلام بر بز کوهی من کار داشتی
ا.ت اوهوم میگم رئیس امروز نیس ؟
ا.ت ویو
دیم هانا جواب نمیده دوبازه پرسیدم گفت پشت رونگاه کن برگشتم دیدم رئیس مث جن داره نگام میکنه اول خودم از قیافش خندم گرفت چون زیر چشاش گود افتاده بود و موهاش بهم ریخته بود و معلوم بود عجله ای اومده
علامت رئیس#
#چرا دارین حرف میزنین برین سر کارتون و تو ا.ت چون دیرث اومدی تا شب ابنجا میمونی و ظرف هارو میشوری
ا.ت ......
#نشنیدم(بلند)
ا.ت چ چ چشم
#افرین حالا برو
پایان پارت ۱


بچها خوشتون اومد؟ و ببخشید اگه بد شد چون اولین بارمه دارم وانشات مینویسم😉