سارا

سارا 3
سارا بگیر عصر دل انگیز را بباف
با زرد و سرخ قالیِ پاییز را بباف

از صبحِ بلخ تا به نشابور و قونیه
بعدش طلوع شمس به تبریز را بباف

در نقشه‌ات تمام ولایات را بکش
این نقشۀ مسالمت آمیز را بباف

هی آب پای مزرعۀ خشخاش‌ها نبر
هی نخ نگیر شُرشُرِ کاریز را بباف

ای شهرزادِ راویِ مجموعه‌های غم
اما هزار و یک شب گردیز را بباف

زخم هزار سالۀ شهر مزار را
تصویرهای خستۀ جلریز را بباف

گلشا کنار رابعه، زرغونه و زری
لبخند همکلاسی و یک میز را بباف

لبخند چشم‌های تو خشکیده بر در است
آن چشم‌های شوخ و سحرخیز را بباف

دنیای عاشقانۀ شیرین چه میشود؟
فرهادِ در مقابل پرویز را بباف
سیدحکیم بینش
۱۰ آذر ۱۴۰۱
این سومین غزلی هست که به نام سارا سروده‌ام. سارا نماد همه دخترانی است که عمر شان پای دار قالی می‌گذرد.
گردیز و جلریز نام دو ولسوالی(شهرستان) در افغانستان هست.
#سارا
#غزل
#شعر_معاصر
#شعر_افغانستان
#بینش
#افغانستان
#قالین
#قالین_افغانستان
دیدگاه ها (۱)

برف و پاکبان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط