می نویسم از تو ، خودکار شاعر می شود
می نویسم از تو ، خودکار شاعر می شود
دایره در دایره پرگار شاعر می شود
می کشم عکس تو را بر بوم نقاشیّ خود
طرح و نقش و رنگ من هر بار شاعر می شود
چون طلب کردم فراوان در دلم وصل تو را
زین سبب این قلب حسرت بار شاعر می شود
شعرهایم اعتراف سخت عاشق بودن است
واژه در واژه پر از اقرار شاعر می شود
لحظه ها را می شمارم آنقدر تا عاقبت
عقربه، ساعت، در و دیوار شاعر می شود
می تراود عاشقی از سینه ی پر حسرتم
بر تنم پیراهن گلدار شاعر می شود
بس که در یادم تو را تصویر کردم بی گمان
در خیالم پرده ی پندار شاعر می شود
خوابهایم آسمان را هم غزلخوان کرده است
عاقبت این گنبد دوّار شاعر می شود
آنقدر ذکر تو را گفتم که هنگام نماز
بیگمان حتی خدا اینبار شاعر می شود
می روم هر بار میخواهم تو را از فال خویش
شیخ هم دیگر از این تکرار شاعر می شود
بس که خواندم شعرهایم را برای باغ گل
مریم گلزار هم انگار شاعر می شود
چون کلام عشق برمی خیزد از احساس من
این غزل چون باقی اشعار، شاعر میشود
قاب عکست را نشاندم روی میز کار خود
تا نگاهم می کنی خودکار شاعر می شود
دایره در دایره پرگار شاعر می شود
می کشم عکس تو را بر بوم نقاشیّ خود
طرح و نقش و رنگ من هر بار شاعر می شود
چون طلب کردم فراوان در دلم وصل تو را
زین سبب این قلب حسرت بار شاعر می شود
شعرهایم اعتراف سخت عاشق بودن است
واژه در واژه پر از اقرار شاعر می شود
لحظه ها را می شمارم آنقدر تا عاقبت
عقربه، ساعت، در و دیوار شاعر می شود
می تراود عاشقی از سینه ی پر حسرتم
بر تنم پیراهن گلدار شاعر می شود
بس که در یادم تو را تصویر کردم بی گمان
در خیالم پرده ی پندار شاعر می شود
خوابهایم آسمان را هم غزلخوان کرده است
عاقبت این گنبد دوّار شاعر می شود
آنقدر ذکر تو را گفتم که هنگام نماز
بیگمان حتی خدا اینبار شاعر می شود
می روم هر بار میخواهم تو را از فال خویش
شیخ هم دیگر از این تکرار شاعر می شود
بس که خواندم شعرهایم را برای باغ گل
مریم گلزار هم انگار شاعر می شود
چون کلام عشق برمی خیزد از احساس من
این غزل چون باقی اشعار، شاعر میشود
قاب عکست را نشاندم روی میز کار خود
تا نگاهم می کنی خودکار شاعر می شود
۱.۶k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.